محضِ تاریخ


hamid_taheriجالبه، اینکه دزدا، از دزدی بنالند جالبه.. یا اونکه توی جمله اش «بسیجیای #ساندیس خور داشت» از «حق برابر» ضر بزنه جالبه .
اونیکه توی کشور اسلامی به اعتقاد مردم فحش می ده، به قرآن و #اهل_بیت توهین می کنه و مبارزه اش، نهایت باشه لخت تر شدن با اون لبای شتری و موهای خفن و شعارای آبکی شکل دختران تایلندی، کلا جالبه ولی از آزادی و احترام به عقیده و #حقوق_مدنی که بلغور می‌کنه جالبتره.
اونایی که یه عمره توی صف جامونو گرفتند. تو کلاس یا با تقلب یا با پول بابا میزامونو گرفتند، همونایی که قدیما ۳ درصد بودند و ولی کلاسشون، پزشون اون تیکه هاشون که بود «هی املا و‌دهاتیا و پایین شهریا» و چیز به جونمون می نشست. همونایی که هیچ غلطی نکردند واسه مملکت به جز سرمایه هامونو تو #تایلند و #آنتالیا و #پاریس و #انگلیس به گا دادن، اینکه اینا از #خیزش مضلومان و#مستضعفین ببلغورند، خیلی جالبه.. اون که #بسیجی نماهای چاق باتمودارو فعال دارو خودش ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ انداخت به جونمون، همونی که تو جنگ #آمریکا و عراق حرص می زد که به عراق باید کمک کنیم، اونیکه اون بسیجیای واقعی مظلوم فداکارو گوشه گیرترو مظلوم تر و ضایع کرد. همون که #خوارج نقشه ی اونه، همونی که تو #صفین شمشیر زیر گلوی #علی گذاشت و بدتراز ابن ملجمه، وقتی اون از علی و آزادی و عدالت و فلان که ضر بزنه خیلی جالبه. 
اینکه بعد از هزار سال از چنگ #استعمار دربیای و بالاخره بغداد دوباره یه جورایی بوی #وطن بده و ولی، 
همونی که از #ایران_بزرگ و #کوروش عزیز مان بلغور می کرد حالا به #مدافعان_وطن و #مدافعان_حرمگه خوری کنه جالبه.
اینکه تو‌کل #تاریخ از «جاکشیان» و «یه وریان» و «خانباجی جانیان» فلان و بمان بعد سالها یه شاهی رو زمین بشینه و ولی اون ناآقایون #تاج و تختی اونور آب با شعارهای پول مردم #بیت_المال و فلان بمان از مستضعفین چیزشر بگن خیلی جالبه.
اینکه اگه کشورت رو، ساز و کارت رو دین و ایمون و مرامت رو دوست داشته باشی برای پیشرفتش در هرجایی بکوشی بعد یک اقلیت گوشی بدست بچه مرفها سنگسار شخصیتیت کنند و از ساندیس و #مزدورو چیز بهت بچسبونند تا #افتخاری ات کنند و #چیز و #تتلو ت کنند و تو تلفنا از کرستا و دماغاشون که فیلم گذاشتن بیان با پارچه ی سفید گشت ناارشاد راه بیندازند و تو قطار و کوچه یه مظلومی شبیه مادرامونو پیدا کنند و عقده ی فاطما کماندو رو سرش خالی کنند. آخ، این دیگه زیادی جالبه.
ولی یادت نره، مملکت این برگه های الکی مجازی نیست ها، #بزن_دنده_دو با هم بریم عمو. وگرنه اونی که می خواد آمریکایی باشه، زندگی رو کلا اشتباهی اومده!
#حمید_طاهری #فلانی

نصیحت های شاه ننه پیرامون بانکهای ربوی و موسسات اعتباری! به قلم  نوه

ننه می گه قادایالوم یه دولیتر بنزین از باک موتورت می کشی؟ می گم آره ننه، ولی می خوای چیکار؟ می گه می خوام بیکاری ِ عموتو، جهاز ِ آبجیتو خونه ی خودت رو حل کنم.
می گم، ننه! توی بنزین حل کنی یا با بنزین، آتیش پاره! فیلم هندیش نکنی مث فیلم ایرانیای اینروزا بزنی هممونو بسزونی؟! این قرتی بازیا چیه ننه،؟ قوی باش! 
ننه از حرصش با خنده دمپاییشو در میاره، میگه مگه من بی بی سی ام که در ِ یخچالو باز کنی تیتر بزنم که چهل نفر تو قباق تپه به اضافه ی خر عمو نایب تو راهِ کبوترآهنگ مردند.
می گم "پس بنزینو می خوای چیکار؟" میگه می خوام برم این دکون تازهه که رو قنات باز کرده اند رو آتیش بزنم. می گم "بانکو؟ چرا خب؟" می گه "آره؛ هر اِشّکی می فهمه این پسره نوه ی همون سلطون نزولخورِ قاجاریه ، پسر ِ همون قرومساق حاجی خرابیه که بعد انقلاب اولش صندوق باز کرد و بعدا صندوقش بانک شد و حالا این بچه، پسر ِ همون بابا و همون پدربزرگه که خیر ِ سرش ارث باباشه خصوصیشو زده، هوارتومن سود میده‌‌.

می گم ننه چیکار داری؟! خدا بیشترش کنه! ما که بخیل نیستیم. تازه بده مگه سود می ده؟ ننه می گه: "اِشّک هم نیستیم. شما جوونا چرا اصلا حالیتون نیست؟ حسین داییت زمینشو فروخته گذاشته تو بانک، اصغر داییت، خونه اش رو فروخته گذاشته تو بانک. حلیمه خانم نونواییشو بسته، اکبر آقا کفاش هم که مغازه شو فروخته گذاشته تو اونجا. همه باهم. همه ی ده نشسته اند تو خونه و هرماه جای خونه و مغازه و زمین و سیب زمینی و کباب، بهشون ازین کاغذ جدیدا که زمان ما نبود و بعد از انقلاب آتیشش زدند اولش، ازونا می دن بهشون و کوفت. زیادم می ده. خب خری مگه بری سر ِ کار. اینو خدابیامبرز عمه ی شوهر عمه ات هم می فهمه. تو چطور نمی فهمی؟!".
می گم ننه! ما چیکاره ایم تو زندگی ِ مردم دخالت کنیم. خوب فایده اش لابد خوبه دیگه.
ننه می گه، بِچاره بالام، خیلی خنگی.
می گه ببین، همه تو خونه، نصف داهات شیره ای، تو که پول تو بانک گذاشتن نداری، بی کار ِ بی عار، کار نیست خب، کارا همه تو بانک شده اند کاغذ، دخترای همون داییات و باقی ِ ده که عاشقاشون مثل ِ تو یه لاقبا، همه ترشی می ندازند. کلِ ده، به جز ترشی و بچه ی اذب دیگه هیچی پیدا نمی شه. همه تون بیکار، آخرش هم این کاغذ جدیدا رو یه روزی می بینی رادیو می گه، دیگه پول قبول نیست، سکه ی طلا و نقره مثل ِ قدیما فقط قبول. 
بعد کل ِ داهات می مونه و حوضش و این پسره، پسر ِ رباخور ربازاده، سکه های شهرو زمینا و مغازه هارو جمع می کنه سالاری و اربابی رو دوباره مد می کنه و شما می شید غلاماش. داهات می شه خرِ شهر. شهر می شه کنیزِ کنیزِ مملکت، مملکت می شه، غلام ِ صهیونیستها... می فهمی؟؟؟ نمی فهمی اَحوَل‌ جان، بنزینو بکش کاریت نباشه!

می گم ننه! ساده تر بگو... دکترای ما واسه تاقچه است... ساده تر بگو عیاق قاپلاری قوربان، ساده تر بگو، ما نمی فهمیم!! چند صد ساله نمی فهمیم!!

#حمید_طاهری (#فلانی)

اینستاگرام: Hamid_Taheri

#ربا_جنگ_با_خداست

....

فلانی نوشت: راستی، اشتباه نکن عزیزم، اونروزی که جای اینتساگرام و یوتیوب و فیسبوک و تلگرام و ویچت و فلان و بمان، نمونه ی وطنیش بود و نهادینه شده بود و ملکت جای like کردن share کردن و subscribe کردن و فلان و بمان، اون وخته که مثل ِ چین و ژاپن، از آمریکا و آلمان و فرانسه اش آدم متخصص میاد که زبونت رو یاد بگیره که مشتریت بشه و مشتریش بشی!! بومی سازی ِ اینترنت و شبکه های اجتماعی و نرم افزارهای پیام رسان هم اصلا ربطی نداره به این که اگه با دختر خاله ات برنامه ی سینما گذاشتی، بیان بگیرنت... نه آقاجون... گول ِ رسانه های غربی و مطالب تلگرامی رو نخور داداش! مملکت بیکار نیست بیاد پیامای تو و دخیای محلتونه رو بررسی کنه.. فقط سرور اون داده ها و نداده ها میاد تو مملکت خودمون، بجای تبلیغات مسائل خارجی و جنس اجنبی، کار و اشتغال و آگهی و فلان و بمان داخلی رواج تر پیداتر می کنه!! عزیزم.. امان از بی سوادی... یا از کم سوادی، مخصوصا این اجنبی لیسا، که مثلا سیگنالهای پارازیت رو سرطانزا می دونند، ولی خودِ سرطان ماهواره ای که هم فرهنگرو و هم سیگنالهای اصلی رو دریافت می کنه رو سرطان نزا می دونند... آقای مشنگ، برادر ِ چلغوزیان پرفسور جک و مایک و جونور، چی زدی برادر، جنسش خیلی خب بوده، مسطولی آقا یا stoned؟؟
تلافی نووشت: بابا دست بردارید بخدا ازینهمه خود زنی، ازینهمه هرکی ضد مملکت و حکومت و فلان و بمان نوشت و خوند و فرار کرد و فلان شد قهرمونتون... گور بابای همه ی فراریا، گوربابای همه ی اونایی که آرزوشون جای ایرانی بودن، تو سوئدی بودند!!!! بفهم، میخ! 

ننه وزیر


ننه ام می گه "جوون دکتراتو بگیری این سوزنای منو دیگه خودت می زنی". می گم ننه جون، دکترایی که ما بگیریم واسه آدما نه این که نیستا! نه! ولی واسه آدم آهنیاست. می‌گه: "آه پس تو هم ازین دکتر الکیا می شی، مثل علی همسایه، بدرد نخور، یه شیر دستشوریشون رو هم نمی تونه درست کنه. عموت رفت دستشونو گرفت". می گم دمت گرم ننه. می‌گه، نه والله. اینروزا هرکی‌باباش یه پولی بهش بده بره دانشگاه آزادی یا اینکه بره اونور آب دختر بازی، موهاش تیفوسی شه و بعدشم الللی تللی یه ورق پاره بندازه رو طاقچه و کارم که بلد نیست همت کارگرارو هم که نداره، در کوزه آب بخوره. همه تونم که ترشی انداختید.

می گم ننه راست می‌گی‌والله، همینجایی که من هستم هر ننه من غریبی یه پول کلفتی شهریه می ریزه مثل ته خیار میاد درس بخونه، انگلیسی هم هنوز یادنگرفته ولی فارسیشون یادشون رفته، هر ننه قمری هم که زود می زنه تو کار واردات کمربند لباس زیر میاره تا دلت بخواد. بعدشم ترمی شش هزاردلار دولتی می گیرند دم در بانک‌به نرخ آزاد پولو می فروشن احساس زرنگی می کنند. بعدشم می گن مملکت پر دکتر مهندس بیکاره. وزیرا دزدند، بانکها ربوی اند. می گم ننه ولی آدمم می شناسم این همه سال دلاراشو نگرفته‌که مملکت دلار نداره، نه اینکه ستاره ی سهیل باشند آدم خوبا نه ولی سفارت انگار سفارت صهیونیستاست هی ضرت و ضرت شام می دن به جمع آقایون دستمال. و بگذریم. ننه ام میگه، نه داداش قادایالوم مملکت پر بیکاره که دکتر مهندس شده. بابا آبت نبود؟ مثل وحید اوس جعفر همساده ته کوچه، از خوف خدمت رفته دانشگاه، مرده شور وکیل وزرارو هم ببرند که یه جو عقل تو اون کله اشون نیست. می خندم ، می گه شما خیال می‌کنی خیلی سخته مملکتو درست کنی؟ می گم نه ننه خنده ی تلخ من از درستی حرف شما غمنگیز ترست. می گه به چروکیام نگاه نکن خودم یه دانشگام، آقاجون فقط لبخند می‌زنه، طفلی دیگه حال قر زدن نداره. ننه ادامه می ده می گه، به خدا بدن دست من مملکتو، دانشگاه آزادو‌جمع می کنم، خدمتو می کنم ۵ ماه، نصف دانشگاها خالی می شه. بچه هامون رو هم نمی دم غریبه ها ببرن غلط کردن برن شهر فرنگ، گذرنامه ی همه مسئولین رو می گیرم، غلط بکنند ضرت و ضرت فیلشون یاد هندوستان کنه و گوشکوب بیارند. مرده شورشون رو ببرند، بسازند. یارانه ها هم که ننه پولو باید بزاری رو هم خونه کنی، نه عکسش. خب از خر شیطون میومدم پایین . می گم ننه اینقدرا ساده نیست ها. شاهنامه رو لیبرالا از کتابو بردند، اسلام شد دیوار کوتاه، ارق اگه نباشه با مردمای اینجوری نمی شه. نمی بینی مگه باسوادای بی شعور به "چهره اجتماعی" می‌گن "celebrity"؟

حمید طاهری (فلانی) 

ایستاگرام: Hamid_Taheri

اندر روزگار شلوغی ها

نفوذ اجنبی یعنی همین آقایونی که حالا مقاله نوشتنشون راه افتاد، تا سه روزِ پیش کجا بودند؟ ترسیدند دوره عوض شه و میزشون از دستشون بره؟ تهاجم فرهنگی یعنی "celebrity" و "سرینتیپیتی" جای "چهره ی اجتماعی" و "زیزیگولو" رو بگیره. مرده شورت رو ببرن با اون انگلیسی بلغوریدنت، آقای حضرتِ مشت! تهاجم فرهنگی یعنی ننه بزرگ من حالا می گه "left بدم" گروهو. ای آقا، شما در نخست پایه ی فارسی نوشتن رو یاد بگیر سپس از تهاجم ِ فرهنگی و دیگر چیزها چیز بنویس. اولا، آزادی ِ اطلاعات اصلا دلیل ِ شلوغی ها نیست، بلکه، بسته بودنِ دربِ اطلاعات به روی مردم، مردم رو به سوی رسانه های خارجی سوق می ده. بجای اینکه مردم از شبکه یک درداشون رو بشنوند، از BBC بدبختیاشونو می بینند. مشکلات شمایید که گل و بلبل نشون دادید یه عمر حالا یه شبه یادتون افتاد باید از دولت با تمام ِ قوا انتقاد کنید. وگرنه شبیهِ من، آدمای خارج از کشور خیلیاشون بیشتر پشتِ نظام و دولت و رهبرشون وایساده اند. آقاجان، مشکل ِ قانونی داریم، یعنی مجلس! مشکل ِ مدیریتی داریم، یعنی قوه ی مجریه مشکل ِ فساد داریم یعنی قوه ی قضا. همه اش هم ازون که هممون زنگ تفریحهارو پنج دقیقه بیشتر تو دست شوری گیر می کردیم! ، ولی اینکه شما فکر می کنید و طوری شده که مردم فکر می کنند، هیچ جای دنیا دیگر این مشکلا نیست، این بدبختیه. مشکل داریم. کی گفته قرار بود نداشته باشیم؟ شما چرا نمی فهمی، جناب ِ آقای باتوم چی! چرا نمی فهمی، این اعتراضات هم فرصته! قیام و خیزش ِ مردم در بود که دزدیده شد و هنوز در باطن ِ مردم هست. در حقیقتِ امر ، مردم انتقاد دارند، اعتراض دارند، شورش هم که کنند، قصدشون با نیت شما فرق می کنه، با نیت خارجی ها هم فرق می کنه. من میگم خارجی ها این قیام رو می دزدند، شما چرا استفاده نمی کنی؟ همین که صداو سیمای خنگ می تونست یک جامعه ی پویا از ایران به دنیا نشون بده و این مسیر ِ اعتراضات رو کاملا به سمت مردم و نظام حفظ کنه و نکرد، یعنی جای سوال. اینکه مزدورانِ اجنبی اینروزها اداره جاتو هنر و خیلی جاهارو گرفته اند هم شکی درش نیست، شاید صداسیما را هم. ببین اینروزا از ایران که خوب تعریف کنی، یه دفعه به طرز قبای خیلی ها بر می خوره. انگار نه انگار تو مملکت خودتی، به سفارت کشورِ خودت مراجعه کرده ای، به اداره ی شهرِ خودت رفته ای. اصلا آقا به قول ننه ی ما، هر وخت که یه کار اداری داشته باشی دلت می خواد بریزی بیرون از اول تا آخرشونو با خاکنداز عوض کنی. حق داره خب، از صهیونیست بدترا اداره جاتو انگاری گرفته اند. غول هم رای بیاره، کارمنداشو نداره. خب اینها همه جمع میشه یه جایی دوباره می زنه بیرونا... ولی! ما که بیدی نیستیم که با بادی بلرزیم و حالا تقی به توقی بخوره. البته که با دست ِ بیگانگان و دشمنان یا با بیگانه پرستان داخلی. خب عزیزم قانونِ دشمنیه دیگه! کی گفته قرار بوده، دشمنان بنشینند و بزارند ما واسه خودمون سری دربیاریم؟ ولی داستان اینجاست که شما بالابری پایین بیایی، ما پشت ِ دولت رو محکم گرفته ایم هنوز، پشتمان هم به رهبری گرم است. فدای نظاممون هم می شیم، ولی مشکلات روهم امید داریم دولت محترم، و منتقدین ِ گرامی و رهبر ِ شجاع و مستقل و غیره ی آدمها باهم رو به حلشان باشند نه به پنهان کردن و گل و بلبل نشان دادن و نه انتقاد ِ یک جانبه. و نه جابجایی ِ کارها، نه کودتای یارو "اهم" یا دلقک بازیای دلقک دربار. ما از پایین فشار، از بالا تلاش اونی که اگه ولش‌کنیم آدمه دیگه یادش می ره. بگذارید به جایی برسیم که آنقدر اعتماد بین ِ مردم و مسئولین بالا باشه، کوکتل مولوتف که روشن شد، مردم خاموشش کنند خودشان. و اینکه، اتفاقا خیلی از بدبختیای ما ازینه که مردم ارق و وطن پرستیشونو از دست داده اند. مشکلش هم شمایید که دین و آیین رو در مقابل ِ وطن خواهی قرار داده اید، و باعث شده اید، که عده ای کاملا بی غیرت و ناموس فروش شده باشند. وگرنه خنگِ خدا! کوروش ِ کبیر و فرهنگِ آریایی یعنی میهن خواهی، یعنی هرکه تاج داشت خب داشت، من سربازِ خودمم! یعنی خاک می خوریم، زیرِ تحریم می مونیم ولی خاک نمی دیم ولی سر فرو نمی بریم. چرا نمی فهمید. وقتشه که دیگه اینهمه داشته هایمان را به ناداشته ها تبدیل نکنیم. آقای کدوی با دیش یا با ریش!!.

فلانی نوشت: البته من حوصله ی دوباره خوانی و بازنگری این نوشته رو ندارم، تپق یا اشتباهاتِ واقعی گاهی خوبه، گاهی احساساتی گفتن، گاهی خطا کردن ولی از سر ِ اشتباه، اشتباه کردن خیلی بهتر از فقط قشنگ و مشنگ حرف زدنست و زورکی درست بودن!!! این روزا هم که انگاری ضد حکومت ننویسی فکرت خیلی خاموشه، غافل ازینکه این هنربندای آزادی خواه نما خیلی خفن اند. در بندِ class و pipe و فلان و بمان چقدر هم خوشکلند اساتید. اصلا خوشگلا باید...

حمید طاهری (فلانی)

Instagram: Hamid_Taheri

تلافی نوشت: به نوشته ها و موج سواریای امثال ما تکیه نکن، این آدمها پیِ مشهور شدن اند. خودت فکری، چاره ای، ارقی، غیرتی!